تحقیر شدم

هفت بار روح خویش را تحقیر کردم :

نخستین بار هنگامی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی ، خود را فروتن نشان دادم.

دومین بار آن هنگام که در مقابل فلجها لنگیدم.

سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان و سخت ، آسان را برگزیدم.

چهارمین بار وقتی که مرتکب گناهی شدم و به خویشتن تسلی دادم که دیگران هم گناه می‌کنند.

پنجمین بار آنگاه که به علت ضعف و ناتوانی از کاری سر باز زدم و صبر را حمل بر قدرت و توانایی‌اش دانستم.

ششمین باز زمانی که چهره‌ای زشت را تحقیر کردم ، در حالی که نمی‌دانستم آن چهره ، یکی از نقابهای خویش است.

و هفتمین بار وقتی که زبان به مدح و ستایش گشودم و انگاشتم که فضیلت است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد