باز هم ....

بازهم یک شب مهتابی ، اما نه یک شب رویایی

 باز هم آسمان بارانی ، اما باران دلتنگی نه عاشقی

 باز هم امروز باز هم فردا ، اما اینبار بی هدف تر از گذشته...

 انتظار تنها ذکر دقایق بی تو ...

 و حالا آرزو ذکر دائمی قلب من

 التماس ذکر مقدس چشمانم  و چشمانم که از خیسی به

 رودخانه می مانند...

 و تنها حسرتی مانده از دقایق ، ثانیه ها و ساعت های با تو

  بودن ...

 دوری را دیده بودم اما فاصله را حس نکرده بودم ..

 فریاد را شنیده بودم اما غم را ندیده بودم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد